ابعاد مهجوريت قرآن كريم

پدیدآورعلی‌اکبر مؤمنی

تاریخ انتشار1388/01/27

منبع مقاله

share 1600 بازدید
ابعاد مهجوريت قرآن كريم

على اكبر مؤمنى

مفهوم مهجوريت

پيامي كه در طول قرون اسلامي از آيه شريفه «وقال الرسول يرب ان قومي اتخذوا هذا القرءان مهجورا» (فرقان/30) برداشت شده است، بيان «نكوهش از مهجوركردن قرآن» است، كه به عنوان شكايت رسول خدا(ص) در روز قيامت به محضر پروردگار عرضه مي گردد. در تفسير مجمع البيان ذيل همين آيه آمده است: منظور از رسول در اين آيه، محمد(ص) است كه از قوم خود شكايت مي كند كه پروردگارا قوم من اين قرآن را مهجور كردند! معناي «اتخذوا هذا القرءان مهجورا» اين است كه قرآن را رها كرده و به دنبال شنيدن و فهميدن آن نيستند.(1)
نزديك به همين معنا را مي توان در ديگر تفاسير و ترجمه ها مشاهده كرد: شكوه پيامبر(ص) به پيشگاه خداوند از مردم به خاطر متروك ساختن قرآن كريم بوده است.(2) نكته قابل توجه اين است كه گرچه مهجوركردن قرآن امري نكوهيده و مورد سرزنش و توبيخ است، ولي آيا پيام اين آيه بيان كردن نكوهش مهجور كردن قرآن است، به تعبير ديگر آيا «اتخذوا هذا القرءان مهجورا» دقيقاً به معناي «قرآن را مهجور كردند» مي باشد؟
«هجر يهجر» با مصدر «هجر» يا «هجران» در مفردات راغب چنين معنا شده است: «مفارقه الانسان غيره اما بالبدن او باللسان او بالقلب»؛ (3) يعني «دوري كردن بدني، زباني يا قلبي از ديگري». بنابراين اگر خداي متعال در آيه مذكور از اين فعل استفاده كرده بود معناي آن چنين مي شد: قرآن را ترك كردند ولي كلمه «اتخاذ» كه به معناي اخذ (به دست آوردن و گرفتن) است، هنگامي كه با كلمه «مهجوراً» آمده است، معناي جديدي را القا مي كند، كه غير از معناي مهجوركردن قرآن است، چرا كه استفاده از فعل «اتخذوا» (گرفتند، تحصيل كردند و...) نوعي توجه به مفعول و دست يافتن به آن را القا مي كند.
علاوه بر آن چه گفته شد، برخي از لغت دانان نيز «هجر» را به معناي «ترك گفتن چيزي همراه با وجود نوعي ارتباط با آن» معنا نموده اند.(4)
در آيه سي ام سوره فرقان، خداوند با استفاده از كلمه «اتخذوا» بيانگر اين نكته است كه اتفاقاً قوم رسول اكرم(ص) نه تنها قرآن را وا ننهاده اند و ترك نگفته اند، بلكه آن را در اختيار گرفته و به آن دست يافته اند ولي تمام مسأله اين است كه اين بدست آوردن و در اختيار گرفتن قرآن به گونه اي است كه در اثر عدم درك صحيح و شناخت اصولي و استفاده شايسته و بايسته، قرآن در اين ميان عملاً مهجور و متروك مانده است. بنابراين معناي صحيح «اتخذوا هذا القرءان مهجورا» اين است كه «قرآن را به مهجوريت گرفتند» مهجوركردن و به مهجوريت گرفتن مانند تعابيري چون مسخره كردن و به مسخره گرفتن، بازي كردن و به بازي گرفتن... تفاوت ظريفي با هم دارند. در اولي (بازي كردن، مهجوركردن، مسخره كردن) فعل، صريح و آشكار صورت مي گيرد و فاعل نيز دانسته، ترس و ابايي ندارد كه فعل را صريح و بي پرده انجام دهد تا ديگران به واقعيت فعل وي پي ببرند، در حالي كه در دومي (به بازي گرفتن، به مهجوريت گرفتن، به مسخره گرفتن...) فاعل به هر علت (حتي جهل) صريحاً به انجام فعل مبادرت نمي ورزد، بلكه آن را در پرده اي از خفا و پوشش انجام مي دهد، به گونه اي كه در ابتدا نمي توان به واقعيت فعل وي پي برد، بلكه شايد در ابتدا عكس آن هم به نظر برسد.
مهجوركردن قرآن يعني روي گرداني و دوري از آن، در حالي كه مهجورگرفتن قرآن يعني پرداختن به قرآن ولي به گونه اي كه اگر چه در ظاهر از اين رويكردهاي مختلف قرآني بوي توجه و استفاده به مشام مي رسد ولي حقيقت مطلب اين است كه در همه اين رويكردها قرآن بيگانه و ترك شده است.
در مهجور كردن قرآن، شخص به خانه قرآن قدم نمي گذارد ولي در به مهجوريت گرفتن قرآن، فرد به ميهماني صاحب خانه اي فاضل و حكيم نايل شده است ولي به جاي توجه به ميزبان و استفاده از محضر وي، گرفتار نقش و نگار در و ديوار خانه و گل ها و... شده است. در مهجوركردن قرآن، بيمار از آغاز به طبيب مراجعه نمي كند و به سراغ قرآن كريم نمي آيد، در حالي كه به مهجوريت گرفتن قرآن، بيمار به طبيب مراجعه كرده و داروهاي شفابخش وي را گرفته است ولي از آنها استفاده اي نمي كند تا به كام مرگ فرو مي رود.(5)

مهجوريت قرآن در تلاوت

مهجوريت قرآن در تلاوت را در دو بخش مي توان بررسي نمود.

1-تلاوت نكردن

دسترسي مردم به قرآن و سهل الوصول بودن آن جاي ترديد ندارد. شايد كمتر مكاني را بتوان يافت كه در آن قرآن كريم موجود نباشد، اما با اين وجود اندك افرادي در برنامه زندگي خود زماني را به تلاوت و انس با قرآن اختصاص مي دهند و به رغم تأكيد فراوان قرآن و توصيه پيشوايان دين درباره تلاوت، بسياري از مردم از نعمت و تلاوت و آثار ارزشمند آن بي بهره اند.
قرآن كريم مي فرمايد: «فاقرء وا ما تيسر من القرءان؛ (مزمل/20) آنچه براي شما ميسر است قرآن بخوانيد.»
آيه شريفه همگان را به قرائت قرآن فراخوانده است زيرا؛ قرآن نور الهي است و خواندن آيات آن حتي بدون درك معاني عبادت است.
امام صادق(ع) مي فرمايد: قرآن عهدنامه خدا براي مردم است. شايسته است كه انسان مسلمان به آن عهدنامه نگاه كند و در هر روز پنجاه آيه بخواند.(6)

2- رعايت نكردن آداب تلاوت

امام محمد غزالي مي گويد: خداوند متعال در تورات مي فرمايد: اي بنده من! آيا شرم نمي كني از اين كه اگر نامه برادري به دست تو رسد در حالي كه تو در راه باشي، بايستي يا بنشيني و يكايك كلمات آن را با دقت و تأني بخواني در حالي كه كتابي كه من براي تو فرستاده ام تا آن را با تأمل بخواني و دستورات آن را بكاربندي، از آن اعراض مي كني (و آن را نمي خواني) و بكار نمي بندي و اگر بخواني در آن تأمل و دقت نمي نمايي.(7)
براي آن كه از تلاوت قرآن بهره كافي برده شود و تلاوت قرآن، قاري را به هدف رهنمون شود بايد آداب و شرايط تلاوت و حق تلاوت آن را به بهترين وجه رعايت نمود.

آداب تلاوت

امام صادق(ع) مي فرمايد: «قاري قرآن به سه چيز نياز دارد: دلي خاشع، بدني فارغ، جايي خالي، و چون دل او براي خدا خاشع گرديد شيطان رجيم از او گريزان خواهد شد.»(8)
براي تلاوت قرآن آداب فراواني ذكر شده است كه به مهم ترين آن ها اشاره مي شود.
1- تعظيم: قرآن كتاب خدا، كلام خدا و هديه محبوب است كه براي بشر فرستاده شده است، همانگونه كه محبوب را بايد محترم و بزرگ شمرد، هديه او را نيز بايد ارزشمند و عزيز دانست؛ پيامبر اكرم(ص) مي فرمايد: «قرآن پس از خداي متعادل از هر چيزي برتر است، هر كه قرآن را محترم و بزرگ شمرد، خدا را بزرگ شمرده، و هر كس قرآن را محترم و بزرگ نشمارد، حرمت خداوند را سبك شمرده است.»(9) اولين شرط حضور در محضر قرآن، بزرگ شمردن، برخورد مؤدبانه و همراه با احترام است چرا كه قرآن تجلي خداوند متعال است. اميرمؤمنان علي(ع) مي فرمايد: فتجلي سبحانه لهم في كتابه من غير ان يكونوا رأوه؛ پس خداي سبحان، در كتاب خود، قرآن، بي آن كه او را ببينند خود را به ايشان آشكار گرداند.»(10)
عظمت قرآن اقتضا مي كند انسان، با تواضع و به قصد تأثيرپذيري در پيشگاه كتاب خدا حاضر شود و با وضو و حضور قلب و رو به قبله آيات آن را تلاوت نمايد.
2- استعاذه: تلاوت قرآن، بايد با پناه بردن از شر شيطان آغاز شود. قرآن كريم مي فرمايد: «فاذا قرات القرءان ان فاستعد بالله من الشيطن الرجيم» (نحل/98)
3- پاكيزگي: بهره مندي از قرآن مستلزم پاكيزگي ظاهري و باطني شامل تطهير دهان و زبان، استغفار از گناهان و تطهير جسم و جان است چرا كه قرآن پاك و پاكيزه است و فقط پاكيزگان مي توانند از آن توشه بردارند: «لايمسه الا المطهرون» (واقعه/79)
4- ترتيل: قرآن را بايد شمرده همراه و توأم با تأمل تلاوت كرد: «و رتل القرءان ترتيلاً» (مزمل/4) تلاوت كننده قرآن نبايد در انديشه ختم سريع آيات و سوره ها باشد. رسول اكرم(ص) مي فرمايد: «همتتان اين نباشد كه زودتر به آخر سوره برسيد.»(11) امام صادق(ع) مي فرمايد: «ترتيل آن است كه در قرائت تأمل و دقت كني و آن را با صوت نيكو بخواني».(12)
5- تدبر: بدون تدبر در آيات قرآن، درك حقيقت كلام خدا دست يافتني نيست. كتاب خدا بايد با تدبير و انديشه قرائت شود: «كتب انزلنه اليك مبرك ليدبروا ءايته» (ص/29)؛ «افلا يتدبرون القرءان» (محمد/24)
در روايت آمده است اصحاب پيامبر اكرم(ص) ده آيه از قرآن را از پيامبر(ص) مي آموختند و پس از فهميدن آيات و عمل كردن به آن ها ده آيه ديگر را فرا مي گرفتند.(13)
6- حق تلاوت: تلاوت كننده هر آيه اي بايد حق تلاوت آن را به جا آورد: «الذين ءاتينهم الكتب يتلونه حق تلاوته اولئك يؤمنون» (بقره/121)
امام صادق(ع) درباره حق تلاوت آيات مي فرمايد: آيات آن را با دقت بخوانند، حقايق آن را درك كنند و به احكام آن عمل نمايند، به وعده هاي آن اميدوار، و از وعيدهاي آن ترسان باشند، از داستان هاي آن عبرت گيرند، به اوامرش گردن نهند و نواهي آن را بپذيرند، به خدا قسم منظور حفظ كردن آيات و خواندن حروف و تلاوت سوره ها، يادگرفتن اعشار و اخماس(14) آن نيست.»(15)
از آنچه گفته شد نتيجه مي گيريم هر چند تلاوت به تنهايي داراي ثواب و فضيلت است ولي هدف مستقل به حساب نمي آيد. هدف از تلاوت قرآن آشنايي با حق و بهره مندي از هدايت است؛ بنابراين رعايت آداب تلاوت زمينه ساز هدايت انسان و عمل به دستورات قرآن كريم مي باشد.

مهجوريت قرآن در استماع

سخن گفتن و گوش نسپردن به آيات خدا در هنگام تلاوت قرآن از واقعيت هاي تلخ در ميان مسلمانان مي باشد. اين درحالي است كه خداوند متعال از هرگونه سخن گفتن در وقت تلاوت نهي فرموده است: «واذا قري القرءان فاستمعوا له وانصتوا لعلكم ترحمون؛ (اعراف/204) هنگامي كه قرآن خوانده مي شود گوش فرادهيد و خاموش باشيد، شايد مشمول رحمت خدا شويد.»
پيامبر گرامي اسلام(ص) مي فرمايد: «از شنونده قرآن شر دنيا رفع گردد، و از خواننده قرآن گرفتاري آخرت دور گردد، و كسي كه يك آيه قرآن گوش دهد براي او بهتر است از كوه «ثبير» كه طلا باشد.»(16)
قرآن كتابي است كه آيات آن را بايد شنيد و در آن انديشه كرد و به كار بست. آنان كه ارزش سخنان خدا را مي دانند در هنگام شنيدن قرآن، با گوش جان به آن گوش مي سپارند. چرا كه قرآن كريم، خود ضرورت استماع و لزوم سكوت را يادآور شده و آن را شرط بهره مندي از رحمت خدا دانسته است.
چنانچه در مقام سخن گفتن باشيم و مستمع و مخاطب ما مشغول گفتگو با ديگران باشد و به سخنان ما بي اعتنايي كند و يا از ما رو برگرداند آيا آن را بي احترامي و حتي توهين تلقي نمي كنيم؟
چه بسيار در مجالس ما مسلمانان، قرآن خوانده مي شود در حالي كه مستمعين مشغول خوردن ميوه و چاي و... مي باشند يا با يكديگر به گفتگو مي پردازند.
اگر باور داشته باشيم كه قرآن كلام خداست و خداوند در آن با ما سخن گفته است و خود را مخاطب آن قرار دهيم. هنگامي كه آيات آن به گوش ما مي رسد به يقين بدون پرداختن به عملي كه منافي با گوش سپردن باشد، آن را با گوش جان خواهيم شنيد.
لزوم سكوت در وقت تلاوت آيات قرآن تا بدانجا اهميت دارد كه اميرمؤمنان علي«ع» در حال نماز با شنيدن آيات قرآن سكوت مي نمايد. آن حضرت مشغول نماز صبح بود ناگاه «ابن كوا» (منافق تيره دل با هدف اعتراض به علي«ع» در مورد حكميت در جنگ صفين) در نماز اين آيات را تلاوت كرد:«و لقد اوحي اليك و الي الذين من قبلك لئن اشركت ليحبطن عملك و لتكونن من الخسرين» (الزمر/65) حضرت به احترام قرآن سكوت كرد تا وي آيه را به پايان رسانيد، سپس امام به ادامه نماز پرداخت، و «ابن كوا» مجدداً آيه را تكرار كرد. امام علي«ع» دوباره سكوت كرد و وي بار سوم آيه را تلاوت كرد علي «ع» مجدداً به احترام قرآن سكوت نمود. آنگاه حضرت اين آيه را تلاوت فرمود:«فاصبر ان وعد الله حق و لايستخفنك الذين لايوقنون» (الروم/ 60) (اشاره به اين كه مجازات دردناك الهي در انتظار منافقان و افراد بي ايمان است و در مقابل آن ها بايد تحمل و حوصله به خرج داد) سرانجام امام علي«ع» سوره را تمام كرده و به ادامه نماز پرداختند. (17)

مهجوريت قرآن در حفظ

همزمان با نزول آيات نوراني قرآن، اسلام باوران آغازين با سرمشق قرار دادن دستورالعمل هاي رسول گرامي اسلام «ص» اشتياق فوق العاده اي نسبت به حفظ قرآن از خود نشان دادند. حافظان قرآن از سوي پيامبر اكرم«ص» همواره تشويق مي شدند و در جامعه نيز از جايگاه بلندي برخوردار بودند. آنان تنها به حفظ آيات اكتفا ننموده و عمل به آيات را سرلوحه برنامه زندگي خود قرار داده بودند. بدين جهت هر يك از حافظان قرآن مبلغي توانا و اسلام شناسي برجسته به شمار مي آمد. اعزام آنها به سرزمين هاي اسلامي از سوي پيامبر اكرم به عنوان معلم قرآن و مبلغ احكام و معارف اسلام گواه روشني بر اين مطلب مي باشد.
در رواياتي كه از پيامبر اكرم «ص» نقل شده است حفظ قرآن بسيار مورد توجه واقع شده و براي آن ثواب و فضيلت فراواني ذكر شده است. آن حضرت در روايتي فرموده اند:«عدد و درجه هاي بهشت، عدد آيه هاي قرآن است، و كسي كه همدم قرآن است چون وارد بهشت شود به او گفته مي شود: بالا برو و بخوان، كه براي هر آيه اي درجه اي است، و بدين ترتيب بالاتر از درجه حافظ قرآن درجه اي نيست.» (18)
كسي كه آياتي از قرآن را در دنيا حفظ نموده و سپس فراموش كرده باشد با مشاهده چنين جايگاهي جز افسوس و حسرت چيزي عايد وي نمي شود.
در كشور ما هر چند پس از انقلاب اسلامي گام هاي مؤثري در جهت ترويج فرهنگ حفظ قرآن برداشت شده و روزنه نويدبخشي به وجود آمده است و اقبال مردم نسبت به حفظ قرآن رو به افزايش و اميدواركننده است ولي با اين همه، درصد بسيار ضعيفي از هموطنان ما مفتخر به حفظ آيات الهي شده اند و هنوز سياست گذاري نسبت به تشويق حفظ قرآن در مراكز علمي و آموزشي بويژه در آموزش و پرورش جايگاهي ندارد. به زعم برخي از مردم فقط نوابغ مي توانند حافظ قرآن باشند و برخي ديگر نيز گمان مي كنند دست يافتن به چنين مقام ارزشمندي تنها براي كودكان و نوجوانان ميسر است و سالخوردگان و ميان سالان نه فرصت پرداختن به آن را دارند و نه توانايي آن را.
دردمندانه بايد گفت كه فرصت هاي ارزشمندي صرف حفظ مطالب و اطلاعاتي مي شود كه نه دردي از دنيايمان را درمان مي كند و نه مشكلي از مشكلات آخرتمان را برطرف مي سازد. چه بسيارند جوانان و افرادي كه حجم وسيعي از اطلاعات مربوط به بازيكنان تيم هاي مختلف داخلي و خارجي فوتبال را در ذهن خود جاي مي دهند تعداد بازي هاي يك بازيكن، تعداد تيم هايي كه با آن ها قرارداد منعقد كرده، تعداد گل هاي زده و ... همه را به خوبي حفظ مي نمايند و درباره آن ها به بحث مي نشينند و ساعت ها وقت خود را صرف آن مي نمايند اما از قرآن كمترين اطلاعاتي ندارد در نظر ايشان حفظ اطلاعات مربوط به بازيگران و ستاره هاي سينمايي و تلاش براي آشنايي با آنان به منظور الگوپذيري، بسيار مهم تر از شناخت كتاب خدا و حفظ آيات آن مي باشد.
بدون شك تربيت حافظان قرآن و برنامه ريزي براي ترويج فرهنگ حفظ، امنيت، سلامت رواني، كاهش فحشا و منكرات را در كشور به ارمغان خواهد آورد. زيرا دلي كه جايگاه قرآن شود نه تنها گرد گناه نمي چرخد بلكه شعاع تأثير آن اطرافيان را هم پوشش خواهد داد. پيامبر اكرم«ص» مي فرمايد:«قرآن را بخوانيد و آن را حفظ كنيد كه خداوند دلي را كه قرآن را حفظ كند عذاب نمي كند.»(19)
حافظ قرآن، نه تنها خود عذاب نمي شود بلكه در پيشگاه خداوند متعال از مقامي برخوردار است كه در قيامت به وي اجازه شفاعت نيز داده مي شود؛ در روايتي از رسول اكرم«ص» مي خوانيم:«كسي كه قرآن را حفظ كند و حلالش را حلال و حرامش را حرام بداند، خداوند او را به بهشت مي برد و شفاعت او را درباره 10 نفر از خاندانش كه آتش دوزخ به آن ها واجب گشته است مي پذيرد.»(20)

مهجوريت قرآن در تدبر

مؤمنان راستين و پرهيزكاران واقعي، تلاوت را با تدبر همراه نموده و بدين سان از سفره رنگين الهي بهره مند مي شوند. حضرت علي«ع» اشتياق آنان را چنين توصيف مي فرمايد:«پرهيزكاران در شب برپا ايستاده مشغول نمازند، قرآن را جزء جزء و با تفكر و انديشه مي خوانند، با قرآن جان خود را محزون و داروي درد خود را مي يابند و هرگاه به آيه اي مي رسند كه ترس از خدا در آن باشد، گوش دل به آن مي سپارند، و گويا صداي برهم خوردن شعله هاي آتش، در گوششان طنين افكن است.(21)
قرآن كتاب تدبر است و اكتفا به تلاوت بدون تدبر، نمي تواند انسان را به اهداف قرآن رهنمون شود. دست يابي به گوهرهاي ناب و ارزشمند اقيانوس، بدون غواصي و انديشه ورزي ممكن نيست. اساساً قرآن كريم براي تدبر نازل شده است: «كتب انزلنه اليك مبرك ليدبروا ءايته؛(ص/29) اين كتابي است پربركت كه بر تو نازل كرده ايم تا در آيات آن تدبر كنند.»
تدبر و انديشه در آيات قرآن راه شناخت و زمينه درك مفاهيم كتاب خدا را فراهم مي سازد قرآن كريم به گونه اي نازل شده است كه همگان بتوانند در آن تدبر نموده و از آن بهره مند شوند. «و لقد يسرنا القرءان للذكر فهل من مدكر؛ (قمر/ 22) ما قرآن را براي تذكر، آسان ساختيم آيا كسي هست كه متذكر شود؟!»
قرآن، كساني را كه در آيات خدا تدبر نمي كنند مورد سرزنش قرار داده و مي فرمايد: «افلا يتدبرون القرءان ام علي قلوب اقفالها؛ (محمد/23) آيا آن ها در قرآن تدبر نمي كنند، يا بر دلهايشان قفل نهاده شده است؟!»
قرآن كريم براي هدايت بشر نازل شده است و براي دست يابي به گنجينه هاي ارزشمند آن، بايد خود را مخاطب آيات خدا قرار داد و درباره آن به تفكر و انديشه پرداخت. امام علي(ع) مي فرمايد: «الا لاخير في قرائه لاتدبر فيها؛ آگاه باشيد، در قرائتي كه تدبر و انديشه نباشد خيري نيست.»
توجه بيش از حد به الفاظ و عبارات قرآن، تلاش براي به پايان رسانيدن سوره هاي قرآن، عدم اهتمام به درك آموزه هاي قرآن در هنگام تلاوت و بي توجهي به ترويج فرهنگ تدبر در مراكز علمي و آموزشي از نمونه هاي آشكار مهجوريت تدبر در قرآن مي باشد.

مهجوريت قرآن در تفسير

همان گونه كه تلاوت و تدبر و... هدف غايي به حساب نمي آيند تفسير قرآن نيز هدف نهايي محسوب نمي شود و آن چه اهميت دارد اين است كه اين مقدمات پيوند عملي ما را با قرآن برقرار سازند و ما را به ذي المقدمه كه عمل به دستورات سازنده قرآن كريم مي باشد سوق دهند.
انجام هر عملي نيازمند شناخت آن عمل است و بدون شناخت، دست يابي به عمل يا ممكن نيست يا كوركورانه است. قرآن كتاب زندگي و عمل است و قبل از عمل بايد آن را شناخت، تفسير قرآن شناخت ما را نسبت به آيات الهي افزايش داده و اين نقش را مي تواند به خوبي ايفا نمايد.
پس از نزول قرآن از صدر اسلام تاكنون مفسران گرانقدر نسبت به تفسير قرآن اهتمام ورزيده و قرآن كريم را تفسير نمودند كه بسياري از كتب تفسيري از گذشتگان به دست ما رسيده است؛ اما در نگارش تفاسير، همواره مقتضاي زمان مورد توجه مفسران بوده است بنابراين ممكن است تفاسيري كه در گذشته نوشته شده است در تمامي عرصه هاي زندگي، پاسخگوي امروز نباشد، با توجه به اين كه قرآن براي همه زمان ها نازل شده است و با درنظر گرفتن اين كه جهان همواره آبستن حوادث و تحولات جديدي است؛ نگارش تفاسير روز آمد توسط مفسران و علماي اسلام يك ضرورت انكارناپذير است.
از نگارش تفاسير كه بگذريم رويكرد خواص و عوام نسبت به تفسير قرآن در عصر حاضر، چندان رضايت بخش نبوده است.
اگر نگاهي به جامعه علمي امروز بيفكنيم خواهيم ديد كه هر چند تشكيل كلاس هاي تفسير در برخي از مراكز علمي و برگزاري مسابقات تفسير در سال هاي اخير، گامي هرچند كوچك در ترويج فرهنگ تفسير قرآن به شمار مي آيد، ولي با اين مقدار فعاليت، به يقين نمي توان از قرآن مهجوريت زدايي نمود. تا زماني كه تفسير قرآن در دانشگاه ها از جايگاه شايسته اي برخوردار نباشد، و تا وقتي كه تفسير قرآن در حوزه هاي علميه به عنوان درس جنبي در كنار دروس اصلي قرار گرفته است، و تا وقتي كه خطبا و سخنرانان تفسير قرآن را سرلوحه سخنان خود قرار ندهند، تا هنگامي كه تفسير قرآن به عنوان كتاب درسي در نظام آموزش و پرورش جايگاهي نداشته باشد، و تا روزي كه جلسات تفسيري همانند جلسات قرائت و آموزش قرآن فراگير نشده است، نمي توان به وضع تفسير قرآن در جامعه دلخوش بود.

تفسير به رأي

از ظلم هاي نابخشودني كه برخي نسبت به قرآن روا داشته اند تفسير به رأي است. بدون ترديد با مطالعه چند كتاب تفسيري نمي توان مفسر شد و آيات قرآن را تفسير كرد. حضور در محضر قرآن بايد با انگيزه شناخت مقاصد و اهداف آيات صورت پذيرد و از تحميل عقايد بر آيات پرهيز شود. چنان چه در برداشت از آيات قرآن دقت لازم اعمال نشود، گرفتار شدن به عذاب تفسير به رأي حتمي است.
درباره تفسير به رأي احاديث فراواني نقل شده است كه اين احاديث مردم را از تفسير به رأي برحذر داشته است، جهت روشن شدن موضوع با رعايت اختصار به دو حديث اشاره مي نماييم:
شهيد ثاني- زين الدين عاملي- در حديثي از پيامبر(ص) نقل مي كند: «من از امت بعد از خودم بيشتر بر كسي خائف هستم كه به قرآن روي آورد ولي نادرست تفسير كند.»(22)
حديث ديگري ترمذي از ابن عباس و او از پيامبر اكرم(ص) نقل مي كند كه حضرت فرمود: «جز در مواردي كه علم داريد، از نسبت دادن سخن به من بپرهيزيد؛ زيرا هر كس از روي عمد دروغي را به من نسبت دهد جايگاه خويش را در آتش فراهم آورده و هركس با نظر خود درباره قرآن سخن بگويد، جايگاه خويش را در آتش فراهم كرده است.»(23)
درباره تفسير به رأي دو نكته قابل توجه است: «.1 اين كه گروهي، آيه اي از قرآن را بر ديدگاه يا عقيده و مرام ويژه خود تطبيق دهند، تا آن عقيده را توجيه نمايند و يا به گرايش هاي مخصوص خود سرپوش نهند و آنها را در قالب تعابير ويژه اي بر عامه مردم تحميل نمايند، اين افراد درواقع به منظور به نتيجه رساندن اهدافشان از قرآن پلي ساخته و هيچ گاه در فكر تفسير قرآن نبوده اند.
2- براي دست يابي به مقصود كلام پروردگار، ابزار و شيوه هايي وجود دارد كه از جمله آن ها مراجعه به گفتار سلف (صحابه) و اطلاع يافتن بر مطالب رسيده از ايشان درباره آيات، بررسي اسباب نزول و شرايطي است كه وجود آن ها در تفسير ضروري است. ناديده گرفتن تمامي اين ها و تنها بر فهم خود تكيه كردن، مخالف شيوه همه دانشمندان است هر كس استبداد به رأي بورزد هلاك خواهد شد و هر كه نسبت دروغ به خدا دهد، از راه راست منحرف گرديده و به همين دليل هرچند گاهي صواب گفته باشد، اشتباه كرده است؛ زيرا در انتخاب مسير، خطا كرده و راهي جز راه راست را پيموده است.»(24)

نقش اهل بيت(ع) در تفسير قرآن

اهل بيت عصمت و طهارت(ع) به عنوان پاسداران دين و شريعت، پس از رسول گرامي اسلام(ص) نقش منحصر به فردي در تبيين آموزه هاي قرآن دارند. رسول اكرم(ص) خطاب به اميرالمؤمنين فرمود: اي علي(ع)! من و تو و دو فرزندت حسن و حسين و 9 فرزند حسين، بنيان ها و پايه هاي اسلام هستيم، هر كه از ما پيروي كند، رهايي يابد و هر كه از ما باز ماند، رو به سوي آتش دارد.(25)
مطابق نظر قرآن كريم، پيامبر اسلام مبين و مفسر قرآن است «وانزلنا اليك الذكر لتبين للناس ما نزل اليهم»(26) روايات معتبري كه از ائمه اطهار(ع) به ما رسيده است به اندازه روايات پيامبر داراي اعتبار است و در شناخت قرآن نيز نقش مهمي ايفا مي نمايد.
نظر به علم و دانش اهل بيت(ع) كه از علم الهي و وحي سرچشمه مي گيرد نقش اهل بيت(ع) در تفسير قرآن كليدي و منحصر به فرد است. امام علي(ع) مي فرمايد: آيه اي از قرآن بر پيامبر نازل نشده است مگر آن كه قرائت آن را به من آموخته و بر من املا فرموده است و من آن را باخط خود نوشته ام و تأويل و تفسير و ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه و خاص و عام آن را به من ياد داده است.(27)
باتوجه به اهتمام ائمه اطهار(ع) در تبيين حقايق قرآن، تربيت مفسران توانا و ارزشمند و نيز مبارزه با انحراف ها، ضرورت رجوع به اهل بيت، به منظور شناخت آيات الهي آشكار مي گردد امام باقر(ع) در اين رابطه مي فرمايد: مردم بايد قرآن را چنان كه كه نازل شده است بخوانند و اگر نياز به تفسير آن پيدا كردند به سراغ ما آيند، زيرا هدايت، تنها درآمدن به سوي ما و به وسيله ما است.(28) مراجعه نكردن به اهل بيت و بي توجهي به جايگاه آنان در تفسير قرآن، نتايج و پيامدهاي زيانباري به دنبال داشته كه پديده هايي چون تفسير به رأي، جعل احاديث، ورود اسرائيليات به فرهنگ اسلامي و... نمونه هايي از اين پيامدها به شمار مي روند كه در مهجوريت قرآن نيز سهم به سزايي داشته اند.

روش صحيح تفسير قرآن

تفسير قرآن به معناي واقعي به نحوي كه مفسر در فهم معناي آيه، اجتهاد و كوشش را در پيش گيرد، بدون اين كه از ديگران در تفسير آيه پيروي نمايد و يا عقايد خود را بر آيه تحميل نمايد، در گرو تحقق زمينه ها و رعايت اموري است كه به آن ها اشاره مي كنيم:
1-آگاهي از قواعد زبان عربي؛ 2-آگاهي از معاني مفردات قرآن؛ 3-تفسير قرآن به قرآن؛ 4-مراجعه به شأن نزول ها؛ 5-مراجعه به احاديث صحيح؛ 6-توجه به هماهنگي مجموع آيات قرآن؛ 7-توجه به سياق آيات؛ 8-آگاهي از آراي مفسران اسلامي؛ 9-پرهيز از هر نوع پيشداوري؛ 10-آگاهي از بينش فلسفي و علمي؛ 11-آگاهي از تاريخ صدراسلام؛ 12-آگاهي از قصه ها و تاريخ زندگاني پيامبران 13-آگاهي از تاريخ محيط نزول قرآن؛ 14-شناخت آيات مكي از مدني.
موارد فوق، پايه هاي چهارده گانه «روش تفسير صحيح» قرآن است كه برخي اولويت خاصي دارند، هرچند مي توان برخي از آنها را در برخي ديگر ادغام كرد؛ مانند آگاهي از تاريخ اسلام و قصص پيامبران كه مي توانند به گونه اي در «شأن نزول» داخل شوند؛ ولي ما براي روشن گويي، هر يك را جداگانه ذكر نموديم.(29)

مهجوريت قرآن در عمل

تمام مراحل و مراتب ارتباط با قرآن اعم از آموزش قرائت، تدبر، انس و آشنايي با معارف الهي قرآن، مقدمه اي براي عمل كردن است. اگر قرآن در عمل و رفتار و گفتار و شخصيت انسان و جامعه تجلي نيابد و ظهور و بروز پيدا نكند، هرگز به قرآني شدن انسان و جامعه نخواهد انجاميد، عمل به قرآن است كه جان ها را منقلب و جوامع را تعالي مي بخشد به قول علامه اقبال لاهوري:
نقش قرآن چون كه در عالم نشست
نقشه هاي پاپ و كاهن را شكست
فاش گويم آنچه در دل مضمر است
اين كتابي نيست چيز ديگر است
چون كه در جان رفت، جان ديگر شود
جان چو ديگر شد، جهان ديگر شود
از اين رو، اكتفا به آموزش، تعليم و قرائت، تدبر و شناخت مفاهيم قرآني و برگزاري جشنواره و نمايشگاه ها، فقط مي تواند ظاهر و نام قرآن را از مهجوريت و غربت برهاند. در حالي كه مهجوريت و غربت اصلي، عمل نكردن و پياده نشدن فرامين و اهداف قرآني در عمل و رفتار مردم و متن جامعه است.(30)
مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي انزواي قرآن را چنين توصيف مي نمايد:
«از وقتي كه قدرت هاي مسلط بر جوامع اسلامي از ارزش هاي اسلامي، تهيدست و بيگانه شدند و قرآن را كه ناطق به حق و فرقان حق و باطل بود مزاحم خود يافتند، تلاش براي بيرون راندن كلام خدا از صحنه زندگي آغاز شد و به دنبال آن جدايي از اين زندگي اجتماعي و تفكيك دنيا از آخرت و تقابل دين داران واقعي با دنياطلبان قدرتمند به وجود آمد، اسلام از منصب اداره عرصه هاي زندگي جوامع مسلمان پايين كشيده شد و به مساجد و معابد و خانه ها و كنج دلها اختصاص يافت و جدايي خسارت بار بلند مدت دين از زندگي پديد آمد.
امروز نگاهي به صحنه زندگي مسلمانان بيفكنيد، ببينيد قرآن در كجاست؟ در دستگاه هاي حكومت؟ در نظام هاي اقتصادي؟ در تنظيم روابط و مناسبات مردم با يكديگر؟ در مدرسه ها و دانشگاه ها؟ در سياست خارجي و روابط با دولت ها؟ در تقسيم ثروت هاي ملي ميان قشرهاي مردم؟ در خلق و خوي مديران جوامع اسلامي و همه قشرهاي ملت ها كه كم يا بيش از آنان تأثير مي پذيرند؟ در رفتار فردي حكام اسلامي؟ در روابط زن و مرد؟ در خوراك و پوشاك؟ در كدام جلوه اصلي زندگي؟ در كاخ ها؟ در سپرده ها و اندوخته هاي بانكي؟ در معاشرت ها؟ در كجاي حركت عمومي و اجتماعي انسان ها؟ از اين همه ميدان هاي زندگي، تنها مساجد و مأذنه ها و احياناً براي رياكاري و مردم فريبي بخش ناچيزي از راديوها مستثناست. اما آيا قرآن براي همين است؟ سيدجمال صدسال پيش از اين مي گريست. مي گرياند كه قرآن مخصوص هديه دادن و زينت كردن و خواندن بر مقبره ها و نهادن بر طاقچه هاست، در اين صدسال چه تغييري حاصل شده است؟ آيا وضع قرآن براي امت قرآن نگران كننده نيست،»(31)
نقل شده است شخصي در گورستان، برسر قبري نشسته بود و قرآن مي خواند، جهانگردي از آن جا عبور مي كرد، از مترجم خود پرسيد: اين مرد چه مي كند؟ گفت: قرآن مي خواند. پرسيد: قرآن چيست؟ جواب داد: قرآن كتاب مقدس مسلمانان و كتاب قانون و دستورات است. جهانگرد تعجب كرد و پرسيد:كلماتي كه او مي خواند به چه معني است؟ مترجم گفت: او مي خواند: «ويل للمطففين؛ (مطففين/1) يعني «واي بر كم فروشان» (كساني كه وقتي از مردم چيزي مي خرند زياد مي گيرند، و موقعي كه به مردم متاعي مي فروشند كمتر مي دهند). جهانگرد پرسيد: مگر در شهر شما مرده ها در زير خاك خريد و فروش مي كنند كه مي خوانيد: واي به حال شما اگر كم بفروشيد؟!(32)
بنيان گذار انقلاب اسلامي حضرت امام خميني(ره) در مقدمه وصيت نامه خويش مي نويسد:
«ما مفتخريم و ملت عزيز سرتاپا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است كه پيرو مذهبي است كه مي خواهد حقايق قرآني، كه سراسر آن از وحدت بين مسلمين بلكه بشريت دم مي زند، از مقبره ها و گورستان ها نجات داده و به عنوان بزرگ ترين نسخه نجات دهنده بشر از جمعي قيودي كه برپاي و دست و قلب و عقل او پيچيده است و او را به سوي فنا و نيستي و بردگي و بندگي طاغوتيان مي كشاند نجات دهد.»(33)
قرآن كريم هدف از نزول خود را عمل به فرامين و دستورات آن مي داند و از مخاطب خويش انتظار پيروي دارد.
«و هذا كتب انزلنه مبارك فاتبعوه» (انعام/155)
در تلاوت آيات قرآن آياتي چون «و من لم يحكم بما انزل الله فاوليك هم الكفرون» (مائده/44) را به آساني مي خوانيم، اما در عمل به آن سختي هاي بسياري را بايد به جان خريد. به همين جهت بايد بين سهل و آسان بودن قرآن: «و لقد يسرنا القران للذكر فهل من مدكر» (قمر/22) و ميان سخت و دشوار بودن قرآن «انا سنلقي عليك قولا ثقيلا» (مزمل/5) تفكيك شود.
برخي معتقدند «قول ثقيل» دشواري مادي نيست؛ بلكه مقصود دشواري بار مسئوليت است كه بردوش انسان مي آيد.(34)
در سايه تحمل اين سختي ها و تحمل بار مسئوليت است كه پيامبر گرامي اسلام(ص) بهشت را براي عمل كنندگان به قرآن تضمين مي نمايد: «الا من تعلم القرآن و علمه و عمل بما فيه فانا له سائق الي الجنه و دليل الي الجنه »(35) آگاه باشيد هركس قرآن را فراگيرد و به ديگران نيز آموزش دهد و بدان چه در آن است عمل نمايد اورا به سوي بهشت هدايت و راهنمايي خواهم نمود.»
تلاوت ظاهري قرآن، بدون عمل به آن، ممكن است آثار زيانباري به دنبال داشته باشد. تلاوت قرآن با اهداف رياكارانه و نيز خواندن قرآن همراه با شناخت پيام خدا اما بدون عمل، ممكن است زمينه انحطاط و گمراهي انسان را فراهم سازد.
مولوي در مثنوي خود به اين مطلب اشاره مي كند:
زان كه از قرآن بسي گمره شدند
زان رسن قومي درون چه شدند
مررسن را نيست جرمي اي عنود
چون تو را سوداي سربالا نبود
امير مؤمنان علي(ع) مي فرمايد:
«من قرا القرآن فمات فدخل النار فهو ممن كان يتخذ آيات الله هزواً؛ كسي كه قرآن بخواند و پس از مرگ داخل آتش گردد، از كساني بوده كه آيات خدا را استهزاء كرده است»
ابن ابي الحديد در ذيل اين سخن حضرت مي نويسد: شايد مقصود امام از استهزاءكننده آيات الهي كسي است كه به نزول قرآن از جانب خداوند معتقد است ولكن به واجبات آن عمل نمي كند؛ چنانكه بسياري از مردم در روزگار ما چنين اند.(36)
اميد است اين سخن امام علي(ع) را همواره آويزه گوشمان قرار دهيم كه در واپسين لحظه هاي زندگي خود فرمود: الله، الله في القرآن، لايسبقكم بالعمل به غيركم؛ بترسيد از خدا، بترسيد از خدا درباره قرآن، مبادا ديگران در عمل به آن از شما پيشي گيرند!»

پي نوشت:

1- فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان لعلوم القرآن، ج 7، ص 263، تهران، انتشارات ناصرخسرو.
2- اكبر هاشمي رفسنجاني، تفسير راهنما، ج 12، ص .414
3- راغب اصفهاني، المفردات في غريب القرآن، ص 514، بيروت، دارالمعرفه .
4- حسن مصطفوي، التحقيق في كلمات القرآن، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، تهران، چ اول، 1369، ج 11، ص .240
5- مهدي غفاري، مهجوريت قرآن، بينات، ش .30
6- اصول كافي، ج 2، ص .609
7- امام محمد غزالي، كيمياي سعادت، ج1، ص.243
8- تفسير نورالثقلين، ج3، ص.85
9- بحارالانوار، ج92، ص.19
10- نهج البلاغه، صبحي صالح، خطبه147، ترجمه سيدجعفر شهيدي، ص.142
11- الميزان، ذيل آيه4 مزمل.
12- ابوعلي فضل ابن حسن طبرسي، تفسير مجمع البيان، نشر فراهاني، ج اول، 1360، ذيل آيه4 مزمل.
13- بحارالانوار، ج92، ص.106
14- منظور از اعشار و اخماس تقسيماتي است كه براي قرآن صورت مي گيرد مانند جزء يا حزب و...
15- ارشاد ديلمي، نقل از تفسير نمونه، ج1، ص.431
16- بحارالانوار، ج92، ص.19
17- تفسير نمونه، ج 7، ص .71
18- بحارالانوار، ج 92، ص .22
19- بحارالانوار، ج 92، ص .20
20- همان.
21- نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، ص .403
22- بحارالانوار، ج 89، ص .112
23- جامع ترمذي، ج 5، ص .199
24-معرفت، محمد هادي، تفسير و مفسران؛ (قم، مؤسسه فرهنگي التمهيد، چ اول، 1379) ص .72
25-محمدي ري شهري، اهل بيت در قرآن، ح .244
26-نحل/ .44
27-اهل بيت در قرآن، ح .422
28-تفسير فرات كوفي، ص 258، شماره .351
29-ر.ك: آيت الله جعفر سبحاني، روش صحيح تفسير قرآن، مجله قسبات، سال هشتم، شماره .29
30- ر.ك: بازگشت به كتاب وحي، مجله گلستان قرآن، ش 167، ص .7
31- پيام آيت الله خامنه اي در زمان رياست جمهوري به كنفرانس انديشه اسلامي، بهمن ماه 64، نقل از قرآن در آينه انديشه ها.
32- اقتباس از صالحي حاجي آبادي، نعمت الله، تأثير قرآن در جسم و جان، ص .137
33- وصيت نامه سياسي- الهي امام خميني(ره)، مقدمه.
34- ر.ك: علامه فضل الله، محمد حسين، من وحي القرآن، ج 23 ذيل آيه 5مزمل، نقل از القرآن المهجور المظاهر و الاسباب، سيد مالك موسوي، مجله رساله القرآن.
35- نهج البلاغه، حكمت .228
36- شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج19، ص.53
● ارسال كننده: مدير سايت
● منبع: روزنامه - کیهان

مقالات مشابه

قرآن و هویت متکی بر اسلام سیاسی

نام نشریهعلوم سیاسی

نام نویسندهمحمدجواد غلامرضاکاشی, الهه صادقی

مهجوريت و احياي قرآن

نام نویسندهروح‌الله رضایی

كيفر فراموشي قرآن

نام نشریهبینات

نام نویسندهسیدکاظم طباطبایی

امام خمینی و بازگشت به قرآن

نام نشریهصحیفه مبین

نام نویسندهنادعلی عاشوری

القرآن المهجور: المظاهر و الأسباب

نام نشریهرسالة القرآن

نام نویسندهمالک الموسوی

علل و چرایی مهجوریت قرآن کریم (1)

نام نشریهمربیان

نام نویسندهسیدمحمد بلاغی